اربعين شاه دين -اشعار از واله (توسط محمد تقي زنگي (جوادي )-مداح -قم-گرداورنده محمدغلامي
اربعين شه گلگون گفن است ملک وجن وبشر در محن است
چونکه از شام بلا آل رسول کربلاآمده گريان وملول
هر يکي امده با شور ونوا بسر تربت پاک شهدا
زينب غمزده با شيون وشين يکسر آمد بسر کوي حسين
بر سر قبر برادر چو رسيد از جگر ناله ي جانسوز کشيد
گفت : اي خسرو صد پاره بدن شکوه دارم ببرت از دشمن
بين که آزرده وبا ناله وآه ميهمان بهر تو آمد اي شاه
خيز واز ما بنما استقبال بين که اطفال تو آمد به چه حال
روي طفلان تو گشته نيلي چون عدو بر رخشان زد سيلي
اي برادر زجفاي عدوان منزل ما شده اندر ويران
من چه گويم که چه آمد بسرم خون شد ازداغ رقيه جگرم
چون که خوابيده به ويرانه ي شام من ندارم زفراقش آرام
داد جان طفل سه ساله ببرت تا نظر کرد حسين جان بسرت
داغ او کرد مرا زار وغمين چون به غربت شده ويرانه نشين
ديده بست از من وجمع اسرا کرده در گوشه ي ويران ماوا
چون نياورده ام آن طفل صغير خجلم از تو ، سراغش تو مگير
من و(واله ) زغمت ديده تريم بهر تو جان اخا نوحه گريم
---به نقل از صص 255-257 کتاب گلبانگ غم -گرداورنده : محمد غلامي -توسطمحمد تقي زنگي(جوادي) -مداح .قم
چوشمعي سوختم از داغ مرگ ودرد هجرانت
ولي پروانه سان کردم فدا جان را به قربانت
اگر چه جان ندادم کربلا در پيش نعش تو
ولي صدبار مردم از براي لعل عطشانت
به هر درد ومصيبت با تو همکاري نمودم من
که تا تکميل گردد انقلاب وعهد وپيمانت
توخون از حنجرت ميريخت، من ازديده اشک غم
چو ديدم پاره پاره پيکر صد چاک عريانت
تودادي اصغر واکبر به ميدان فداکاري
بلي من هم نمودم کودکانم را به قربانت
تورا سر بر سنان بشکست ، من از چوبه ي محمل
هلال آسا چو ديدم بر سر ني رأس تابانت
مرا چون گنج در ويرانه جادادند ، واحسرت
تورا در مطبخ خولي عدو بنمود پنهانت
توداديسينه را در پيش تيغ ونيزه ، من بازو
به پيش تازيانه از براي حفظ طفلانت
توکاخ ظلم را لرزاندي ومن سر نگون کردم
چو چو ب خيزران آمد زکين بر درز دندانت
ولي اين غم کشد من را که بايد بي تو بر گردم
بسوي خانه ي بي صاحبت ، با اين يتيمانت
تودادي (کربلايي)را دو چشم پربکاء اما
من اورا افتخار خادمي بهر عزيزانت
--اثر طبع نادعلي کربلايي)پدر سه شهيد-به نقل از : شکوفه هاي غم
ص200-انتشارات خزر -تهران---
عزاي رسول الله (ص)
يارسول الله داغت بر عزيزان زود بود يا نبي الله دوري از تو اين سان زود بود
ياامين الله يا خيرالورا ، بدرالدجا سوز هجران تو بر زهراي نالان زود بود
با غروب نور رويت شام ماتم شد پديد آخر اي صبح اميد اين شام هجران زود بود
اي اميد دردمندان حامي مستضعفان در کف اهريمنان نقش سليمان زود بود
بي تو اندر سينه ي حيدر نفس تنگ است تنگ سد راه آه بر اين قلب سوزان زود بود
اي عزيز جان آل الله ويار بي کسان مرگ جانسوز توبر اين جمع سوزان زود بود
روح والاي تو از اين تنگناي زندگي چونفرشته پر ن بر سوي رضوان زود بود
رهبرابا رفتنت اسلام وامت شد پديد اين چنين تنها وتنها دين وقر آن زود بود
روز مظلومي زهرا وعلي ودوستان گاه محزوني طفلان پرشان زود بود
اشک زينب همچوشبنم مي چکد بر روي گل عندليبا ترک اين زيبا گلستان زود بود
بي قرارانت حسين ومجتبي پروانه سان سوختن در پايت اي شمع فروزان زود بود
ياحبيب الله يا احمد نبي الهاشمي (کربلايي) در عزايت اشک ريزان زود بود
---به نقل از شکوفه هاي غم -جلد اول ص 22 -نادعلي کربلايي -انتشارات خزر -تهران ---
----------سه عزا وغم --------------------
زهراي اطهر دختر ختم رسولان دارد عزا امشب سه جا بهر عزيزان
فاطمه کرده گيسو پريشان گه مدينه رود گه خراسان
اي شيعيان اسلام وقر آن بي معين شد قتل امام وقتل ختم المرسلين شد
فاطمه کرده گيسو پريشان گه مدينه رود گه خراسان
ارض وسما در لرزه شد از جور عدوان جسم امام دومين شد تير باران
فاطمه کرده گيسو پريشان گه مدينه رود گه خراسان
شد رحلت پيغمبر ووقت عزا شد پاره جگر از زهر امام مجتبي شد
فاطمه کرده گيسو پريشان گه مدينه رود گه خراسان
حجت هشمتمين درراه دين وقر آن کشته شد از جفا وظلم وجورعدوان فاطمه کرده گيسو پريشان گه مدينه رود گه خراسان
----شکوفه هاي غم -جلد اول -ص 24 نادعلي کربلايي -انتشاراتخزر -تهران
--------- مرگ پدر-زبانحال فاطمه در سوگ رسول الله ----
هجران وغم مرگ پدر کرده پريشم تيره شده چون شام سيه ، روز به پيشم
باران محن را بسرم ابر بلا ريخت از گردش ايام نگرحال پريشم
مجروح شد از داغ پدر قلب من زار از امت او غم برسد بر دل ريشم
چون خار مغيلان بزند خصم به من نيش همواره درافغان ، من از آن سوزش نيشم
از بس که بديدم به جهان محنت وآزار من سير ازاين عمر گران مايه ي خويشم
غير از غم دوري عزيزان به دلم نيست ورنه نبودهيچ غمي از کم وبيشم
مردم همه از گريه ي من خسته ومن نيز رنجيده زبيگانه وغمديده زخويشم
(آهي) گنهم نيست بجز اخذ حق خويش من کشته ي آئينم وقرباني کيشم
---نقل از
يوان آهي -جلد دوم -ص 122 -علي آهي-انتشارات خزر -تهران----صحن حرم رسول خدا در مدينه منوره -اسايش
صحن حرم زسول الله (ص) در مدينه منوره -اسايش
--
صحن مسجدالنبي -مدينه منوره اسايش-ارديبهشت 1388 شمسي
درباره این سایت